به نام ستاره ي شب تاريکم ،
يک شب خوب تو آسمون ،
يک ستاره چشمک زنون ،
خنديد و گفت کنارتم تا آخرش تا پاي جون ،
ستاره ي قشنگي بود آروم و ناز و مهربون ،
ستاره شد عشق منو منم شدم عاشق اون ،
اما زياد طول نکشيد عشق منو ستاره جون ،
ماهه اومد ستاره رو دزديد و برد نا مهربون ،
ستاره رفت با رفتنش منم شدم بي هم زبون ، حالا شبا به ياد اون چشم ميدوزم به آسمون .
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : soheil